جستاری در بازار اسلامی(11)
«غِش» مانع شفافیت در بازار کسبوکار
از دیدگاه روایات معصومین علیهمالسلام داشتن غِش در معاملات بهمثابه نقض حقوق برادری بین مؤمنین و یکی از رذایل اخلاقی است، چنانکه دراینباره امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: الْمُؤْمِنُ لَا یَغُشُّ أَخَاهُ وَ لَا یَخُونُهُ وَ لَا یَخْذُلُهُ وَ لَا یَتَّهِمُهُ وَ لَا یَقُولُ لَهُ أَنَا مِنْکَ بَرِیءٌ. یعنی مؤمن با برادرش غش نمیکند و به او خیانت نکرده و خوارش نمیکند و به او تهمت نزده و از او اظهار تبری و بیزاری نمیکند.
بنابراین یکی از موانع شفافیت در بازار اسلامی، وجود غِش در معاملات و مبادلات مخصوصاً از جانب کاسب و فروشندگان است.
مفهوم غِش
معنای لغوی غِش عبارت از نشان دادن خلاف آنچه پنهان است و نیز به معنای «نیرنگ» و «خیانت» آمده است.[2] و به معنی گول زدن، پنهان کردن چیزی در زیر چیز دیگر و نامناسب را سودمند معرفى کردن و نیز به معنی مخلوط بودن با جنسی دیگر و پوشاندن و مخفی کردن حقیقت آمده است.[3]اغْتِشَاش به معنی ایجاد بدگمانی در فرد مقابل آمده است و غشّ الرجُلَ یعنی به آن مرد گمان بد و خیانت برد.[4] و خیانت در لغت به معنی خلاف ظاهر نشان دادن، عدم خیرخواهی و عدم درستی کار و نرسیدن فرد مقابل به هدف است.[5]
بنابراین هرگونه نیرنگ، خیانت، تقلب، حیله و پنهانکاری در خریدوفروش و مقدمات آنکه منجر به فریبخوردگی یکی از طرفین شود «غش» نامیده میشود.
«غِش» در روایات اسلامی
یکی از محدودیتهای مهم در معاملات و کسبوکار بازار اسلامی ممنوعیت «غِش» است. غِش به معنی نیرنگ، تقلب و حیله در اصل خریدوفروش و مقدمات آنیکی از موانع مهم برای رعایت اصل شفافیت در معاملات است. بررسی این مقوله از دیدگاه روایات دارای ابعاد و زوایای مختلفی است که با صریحترین کلمات بر آن تأکید شده است. بهطور خلاصه به برخی از مهمترین ابعاد آن اشاره میگردد.جایگاه غش
از دیدگاه روایات معصومین علیهمالسلام داشتن غِش در معاملات بهمثابه نقض حقوق برادری بین مؤمنین و یکی از رذایل اخلاقی است، چنانکه دراینباره امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: الْمُؤْمِنُ لَا یَغُشُّ أَخَاهُ وَ لَا یَخُونُهُ وَ لَا یَخْذُلُهُ وَ لَا یَتَّهِمُهُ وَ لَا یَقُولُ لَهُ أَنَا مِنْکَ بَرِیءٌ.[6] یعنی مؤمن با برادرش غش نمیکند و به او خیانت نکرده و خوارش نمیکند و به او تهمت نزده و از او اظهار تبری و بیزاری نمیکند.همچنین از امام رضا (علیهالسلام) سؤال شد که حق مؤمن بر مؤمن دیگر چیست؟ ایشان در جواب به این سؤال، ضمن بیان برخی از حقوق مؤمنین بر همدیگر ازجمله آنها فرمودند: وَ لَا یَغُشُّهُ وَ لَا یَخُونُهُ.[7] یعنی یکی از حقوق مؤمنین بر یکدیگر این است که با مؤمن غش نکند و او را فریب ندهد.
همچنین در سفارشها امام صادق علیهالسلام به تاجران و فروشندگان در بیان جایگاه غش و دوری و پرهیز از غش و خیانت آمده است که فرمود: لَیْسَ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِینَ الْغِشُّ وَ لَا الْأَذَى وَ لَا الْخِیَانَةُ.[8] یعنی غش (در معاملات) و اذیت کردن و خیانت از اخلاق و منش مؤمنین به دور است.
در ادامه سفارشهای آن حضرت (علیهالسلام) در امور تجاری به اصحاب، در روایت دیگری فریب دادن در معاملات را بهمثابه ربا میداند و اینچنین میفرماید: عَلَیْکَ بِصِدْقِ اللِّسَانِ فِی حَدِیثِکَ وَ لَا تَغْبِنِ الْمُسْتَرْسِلَ فَإِنَّ غَبْنَهُ رِبًا وَ لَا تَرْضَ لِلنَّاسِ إِلَّا مَا تَرْضَاهُ لِنَفْسِک وَ لَا تَکْتُمْ عَیْباً یَکُونُ فِی تِجَارَتِکَ.[9] یعنی بر شما باد به راستگویی در گفتارت و هیچ عیبی را در معاملاتت مخفی نکن و کسی که به تو اطمینان دارد را فریب مده زیرا فریب او مانند رباست و آنچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند.
مذمت غِش
مذمت غش یکی از ابعاد دیگری است که در روایات پیامبر گرامی اسلام و ائمهی معصوم (علیهمالسلام) به آن اشارهشده است و دوری از غش در معاملات همواره توصیهشده است و غِش و غش کننده با شدیدترین تعابیر مذمت شده است. چنانکه پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) غش کننده را ازجملهی مسلمانان نمیداند و در مذمت غِش و غش کننده میفرماید: لیس منا من غش مسلما،[10] یعنی کسی که با مسلمان غِش کند از ما نیست. همچنین در روایت دیگر ضرر رساندن به مسلمان را نیز اضافه کرده و میفرماید: لیس منا من غش مسلما، أو ضره، أو ماکره.[11] یعنی از ما نیست کسی که غِش کند یا به کسی ضرر رساند و یا او را فریب دهد.در روایت دیگر از قول حضرت (صلیالله علیه و آله) آمده است که فرمود: مَن غِش المسلمین حَشر مع الیهود یَوم القیامة لأنهم أَغش الناسَ للمسلمین.[12] یعنی کسی که با مسلمانان غش کند در قیامت با یهود محشور میشود زیرا یهودیان فریبکارترین مردم نسبت به مسلمین هستند.
همچنین امام على «علیهالسلام» در مذمت غِش و غِش کننده میفرماید: شرّ النّاس، من یغشّ النّاس[13]. بدترین مردم کسى است که (در معامله) غش مى زند.
بر اساس این دسته از روایات غِش کننده ازجملهی مسلمانان نیست و در روز قیامت با یهودیان محشور میشود و ازجملهی بدترین مردم است.
اثرات مخرب غِش در زندگی
غِش داشتن در معاملات اثرات مخرب و نامطلوبی در زندگی انسان دارد، چنانکه بر اساس روایات معصومین (علیهمالسلام) در صورت غش داشتن، اثرات مخرب آن در اموال و سرنوشت خانواده فرد فریبکار هویدا میشود. در روایت داریم که پیامبر خدا (صلیالله علیه و آله) در بیان عاقبت و سرانجام غش داشتن در معاملات میفرماید: مَن غَشَّ أخاهُ المُسلِمَ نَزَعَ اللّهُ عَنهُ بَرَکهَ رِزقِهِ، وأفسَدَ علَیهِ مَعیشَتَهُ، ووَکَلَهُ إلى نفسِهِ.[14] یعنی هر که به برادر مسلمان خود دغلکاری و غِش روا دارد، خداوند برکت را از روزى او بگیرد وزندگیاش را بر وى تباه گرداند و او را به خودش واگذارد.همچنین در روایت دیگر در این زمینه آمده است که مرد آردفروشی به محضر امام صادق (علیهالسلام) وارد شد، حضرت به او فرمودند: إِیَّاکَ وَ الْغِشَّ فَإِنَّ مَنْ غَشَّ غُشَّ فِی مَالِهِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مَالٌ غُشَّ فِی أَهْلِهِ.[15] یعنی از غش پرهیز کن! چون کسی که غش کند، در اموالش غش میکنند و اگر مالی نداشته باشد به خانوادهاش نیرنگ میشود.
درنهایت غِش نداشتن به تقوای الهی نزدیک است و باعث بقای مال میشود چنانکه از امام صادق (علیهالسلام) منقول است که فرمودند زنی عطر فروش با زنان پیامبر (صلیالله علیه و آله) رفتوآمد داشت، پیامبر (صلیالله علیه و آله) او را نزد زنان خویش یافت، پیامبر فرمودند: وقتی نزد ما میآیی خانههای ما خوشبو میشود، آن زن در پاسخ عرض کرد: ای رسول خدا خانههای شما با شمیم شما خوشبوتر است، پس رسولالله (صلیالله علیه و آله) فرمودند در هنگام معامله با نیکویی رفتار کنید و غِش نکن چراکه این کار به تقوای الهی نزدیکتر و باعث بقای مال هست.[16]
بنابراین غِش اثرات مخربی در اموال و سرنوشت خانواده فرد فریبکار دارد و نداشتن غِش باعث برکت و بقای مال است.
پینوشت
[1] مصطفی کاظمی، پرویز داوودی و سید محمدکاظم رجایی، «صداقت در مقایسه با شفافیت در بازار اسلامی»، معرفت اخلاقی، ۱۳۹۱، ش. ۱۰، ۱۳۹۱. [2] بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدى عربى - فارسى، مترجم: مهیار، رضا، ص: 641
[3] بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدى عربى - فارسى، ص: 102
[4] بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدى عربى - فارسى، ص: 100
[5] بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدى عربى - فارسى، ص: 6
[6] مجلسی، محمدباقر. (1404 ق.). بحارالانوار؛ الجامعة لِدُرَر أخبار الأئمة الأطهار. بیروت: مؤسّسة الوفاء. ج72، ص 285
[7] مجلسی، محمدباقر. (1404 ق.). بحارالانوار، ج71، ص 232
[8] کلینی، محمد بن یعقوب (١٤٠٧ق)، الکافی، تهران: انتشارات اسلامیه، ج5، ص: 161
[9] مجلسی، محمدباقر. (1404 ق.). بحارالانوار ج100 ص101
[10] فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، الوافی، فقیه ایمانی، کمال (مصحح)، مکتبة الإمام أمیرالمؤمنین علی (ع) العامة، اصفهان، ن 1406 ق، ج17، ص: 469،
[11] صدوق ابنبابویه، محمد بن علی بن الحسین قمی؛ ترجمه و متن عیون اخبار الرضا علیه السلام، ترجمه حمیدرضا مستفید، علیاکبر غفاری، نشر صدوق تهران: ۱۳۷۳، ج 2 ص 29
[12] فیض کاشانی، الوافی، ج17، ص: 469
[13] حکیمى، محمدرضا و حکیمى، محمد و حکیمى، على - آرام، احمد، الحیاة / ترجمه احمد آرام، 6 جلد، دفتر نشر فرهنگ اسلامى - تهران، چاپ: اول، 1380 ش؛ ج5؛ ص 587
[14] مجلسی، محمدباقر. (1404 ق.). بحار الأنوار: ج 76 ص 365
[15] کلینی، محمد بن یعقوب (١٤٠٧ق)، الکافی، ج5، ص: 161
[16] کلینی، محمد بن یعقوب (١٤٠٧ق)، الوافی، ج17، ص: 469
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}